عصر ایران - اتاق پژواک (Echo Chamber) اصطلاحی در علوم اجتماعی و رسانهای است که به وضعیتی اشاره دارد که در آن یک فرد یا گروه فقط با اطلاعات، ایدهها و دیدگاههایی مواجه میشود که با باورها و پیشفرضهای او مطابقت دارند. در چنین فضایی، عقاید موجود تقویت میشوند و دیدگاههای مخالف یا چالشبرانگیز نادیده گرفته یا حذف میشوند. به بیان ساده، فرد در یک "حباب فکری" قرار میگیرد که تنها پژواک صدای خودش را به گوشش میرساند.
اتاقهای پژواک بویژه در عصر شبکههای اجتماعی و رسانههای آنلاین قابل مشاهده هستند. الگوریتمهای پلتفرمها محتوا را بر اساس علاقهها و تاریخچهٔ تعامل کاربران ارائه میدهند، و این باعث میشود افراد اغلب تنها با محتوایی مواجه شوند که دیدگاههای قبلیشان را تأیید میکند. نتیجۀ این وضعیت، تقویت باورهای موجود، افزایش قطبیسازی و کاهش مواجهه با دیدگاههای متفاوت است.
این پدیده محدود به فضای دیجیتال نیست. در زندگی واقعی نیز اتاقهای پژواک شکل میگیرند: خانوادهها، دوستان، گروههای مذهبی یا سیاسی، و حتی محیطهای کاری میتوانند به گونهای عمل کنند که انتقادات و دیدگاههای مخالف حذف شوند و گروه تنها بازخورد مطلوب خود را بشنود. در نتیجه، تصمیمگیریها و قضاوتهای افراد ممکن است سوگیری داشته باشد و از واقعیت گستردهتر جامعه فاصله بگیرد.
اتاقهای پژواک هم پیامدهای مثبت دارند و هم منفی. از نظر مثبت، ایجاد فضایی همصدا میتواند حمایت عاطفی، همبستگی اجتماعی و هویت گروهی را تقویت کند و به افراد کمک کند ایدهها و ارزشهای خود را بهتر بشناسند. اما اثرات منفی آن بسیار جدی است: اتاق پژواک میتواند قطبیسازی سیاسی، تعصب فکری و پدید آمدن اطلاعات نادرست یا شایعات را تشدید کند و امکان گفتوگوی عقلانی بین گروههای مختلف را محدود سازد.
نمونههای شناختهشده اتاقهای پژواک را میتوان در سیستمهای خبری بخشینگر، رسانههای اجتماعی، انجمنهای آنلاین و گروههای فعال سیاسی یا مذهبی مشاهده کرد. این پدیده نشان میدهد که در عصر اطلاعات، دسترسی به حجم زیاد داده به تنهایی کافی نیست؛ بلکه تنوع منابع و باز بودن به دیدگاههای مختلف شرط لازم برای داشتن قضاوت دقیق و تصمیمگیری آگاهانه است.

در اینترنت و شبکههای اجتماعی، اتاقهای پژواک در شبکههای اجتماعی بسیار پررنگتر و سریعتر شکل میگیرند. چنانکه گفتیم، الگوریتمهای پلتفرمها مثل فیسبوک، توییتر و اینستاگرام، محتوایی را نمایش میدهند که با سلیقه و باورهای قبلی کاربر مطابقت داشته باشد. نتیجه این است که افراد غالباً تنها با افرادی تعامل دارند که دیدگاههای مشابه دارند و بازخورد مخالف یا انتقادی کمعمق یا حذفشده است. سرعت انتشار اطلاعات و امکان اشتراکگذاری فوری، اتاق پژواک را گسترده، سریع و قطبیکننده کرده است.
اما در مطبوعات کلاسیک هم امکان شکلگیری اتاق پژواک وجود دارد؛ اگرچه شدت و دامنۀ آن کمتر از رسانههای برآمده از فضای اینترنت است. روزنامهها و مجلات معمولاً یک خط مشی تحریریه مشخص دارند؛ بنابراین خوانندگان با انتخاب منابع همسو، خود را در نوعی اتاق پژواک قرار میدهند.