۱۶ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۶ آذر ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۰۱۴۰۱
تاریخ انتشار: ۲۳:۳۶ - ۱۵-۰۷-۱۴۰۴
کد ۱۱۰۱۴۰۱
انتشار: ۲۳:۳۶ - ۱۵-۰۷-۱۴۰۴

قصه‌های نان و نمک(40)/بفرمایید یک لقمه نان و رنج کنار میدان!

قصه‌های نان و نمک(40)/بفرمایید یک لقمه نان و رنج کنار میدان!
همیشه نزدیک میدان ایستاده‌ یا روی لبه جدول نشسته‌اند. پیر، جوان...

عصر ایران ؛ احسان محمدی - همیشه نزدیک میدان ایستاده‌ یا روی لبه جدول نشسته‌اند. پیر، جوان، چاق، لاغر. کیسه‌های کوچکی دستشان است. بیشتر جای کیسه خالی برنج ده کیلویی. احتمالاً لقمه نانی یا ابزاری کاری تویش است. بعضی‌هایشان همان اول صبح به سیگار پُک‌های عمیقی می‌زنند و با توقف هر ماشینی کنارشان سریع بلند می‌شوند و به طرفش می‌دوند. 

«کارگران فصلی» صدایشان می‌زنند اما خیلی از آنها چهار فصل سال همین کارشان است. انگار کارگر به دنیا می‌آیند، کارگر بزرگ می‌شوند و کارگر می‌میرند. قبلاً لابه‌لایشان کارگر و استادکار افغان هم بود، الان هست اما کمتر. قصد ندارم اشک‌نوشت بنویسم، بهرحال هر جامعه‌ای به نیروی کار نیاز دارد. برای ساخت و ساز که نمی‌شود رفت بیل و کلنگ داد دست دانشجو یا عضو انجمن فارغ‌التحصیلان. گرچه لابه‌لای همین‌ها که کنار خیابان چشم به راه، کار هستند، دانشگاه رفته و دانشجو هم دیده می‌شود. زندگی هیچوقت مهربان نیست، گاهی لبخند می‌زند به آدم ولی بیشتر وقت‌ها عبوس است. 
 
مثل هر جامعه انسانی همه تیپ آدمی بینشان هست، از شریف و زحمتکش و با مناعت طبع تا رند و از زیر کار در رو و به قول عزیزی «کارِگند!»
 امروز دیدم دور میدان شلوغ است. ماشینی به سرعت آمده بود و چند کارگر به امید کار به طرفش دویده بودند و پای یکیشان رفته بود زیر چرخ. حکایت همان «هر چی سنگه، پیش پای لنگه» شده بود. دور میدان ترافیک شده بود. چند دقیقه معطلی شدیم اما انگار خدا را شکر پا نشکسته بود. راننده سوارش کرد و بُرد، نمی‌دانم برای درمانگاه یا سرکار ... هرچه بود برای چند دقیقه ترس ریخت توی دل آدم‌هایی که هر کدام از یک گوشه ایران آمده‌اند اینجا برای یک لقمه نان.
ارسال به دوستان
نظرسنجی
با توجه به مشخص شدن رقبای ایران در مرحله نخست جام جهانی فوتبال، به نظر شما تیم ملی می تواند به مرحله بعدی صعود کند؟